معرفی ساز بیوا
اهل تحقیق بر آنند که«بیوا»یا بربط ژاپنی از ایران باستان آمده است.بربطهائی که از ایران و به دست بازرگانان به اروپا برده شد و الگوی بربط فرنگی( Lute )شد،و از روی آنهائی که از راه چین به کرده و ژاپن آمد،«بیوا»را ساختند.گفتهاند که این ساز در دورهء تاریخی نارا( Nara ،سالهای 710 تا 780 میلادی)به ژاپن آمد؛بربط که به چین رفت آنرا با تحریف نام اصلی«بیپا»خواندند؛و چون به ژاپن آمد،به همین قیاس«بیوا»نام گرفت.بسا که گوش سپردن به آواز«بیوا»پرنده خیال را به پرواز درمیآورد،و این اندیشه در سر میآید که چه بسیار از مردم در چار گوشهء جهان از نغمه این ساز به شور و وجود آمدهاند.
چه بسیار داستانها و افسانههای گوناگون که در اقطار عالم همراه بانوی این ساز گفته و خواندهاند.در ژاپن هم آوای بیوا با حکایتها و داستانهای مردم و تاریخ این سرزمین همساز و دمساز است.میگویند که این ساز گلابی شکل را در ژاپن از چوب درخت توت میسازند.غنا و قدرت آوازی که با زخمه و پنجهء نوازندهء چیرهدست از بیوا برمیآید،به گوش صاحبدلان مینشیند.آوای «بیوا»پرطنین و نافذ است و رنگ غم دارد. بیشتر بربطهای ژاپنی چهار تار دارد،امّا گاهی پنج تار هم دیده میشود.
جایگاه بیوا در ژاپن
در رسم قدیم ژاپن،داستانگویان و نقالان،حکایت خود را با«بیوا»همراهی میکردند. ترانههائی که با«بیوا»خوانده میشد بیشتر سرودها و داستانهای موزون رزمی بود با رنگ تند جبرگرائی یا فلسفهء جبری( Fatalism )بودائی.نمونهء این ترانهها و حکایتها،بهرهها و فرازهائی است از داستان تاریخی معروف ژاپن«هیکه مونوگاتاری»( Heike Monoga?ta?ri )یا داستان هیکه،که خواننده یا نقّال آنرا با ساز«بیوا»همراهی میکند،و به این خواندن«هی که-بیوا» میگویند،که آهنگ و وزنی خاص دارد و به نقالی شاهنامه در ایران میماند.از نوازندههای معروف«بیوا»یا بربط ژاپنی اینروزها جونکو هاندا( Junko Handa )است که بیشتر در خارج ژاپن مینوازد.بربط او پنج تار دارد.ساز ایرانی هم که طنین تارهای آن نرمی و گوشنوازی«بیوا»را دارد برای بربط داردساز ایرانی هم که طنین تارهای آن نرمی و گوشنوازی«بیوا»را دارد برای شنوندهء شناسای ژاپنی آشنا و دلانگیز است.
نوندهء شناسای ژاپنی آشنا و دلانگیز است.ماساهارو یوشیدا( Masaharu Yoshida )نخستین فرستاده ژاپن در تاریخ جدید که در سالهای 1881-1880(1298-1297 هـ.ق.)به ایران آمده،تجربهء خود را از ساز ایرانی چنین به قلم آورده است:«سازهای آنها(ایرانیها)عبارت بودسنتور،نی،تار-که غمانگیز بود و احساسی از سوز و تنهائی به شنونده میداد.موسیقی ایرانی به دلم نشست و حال خوشی در من به وجود آورد»(ماساهارو یوشیدا،سفر به ایران)به ژاپنی(،ص 177)دربارهء آمدن«بیوا»به ژاپن،پژوهندگان بر آنند که این ساز در دوره سلسله توء(یا تهآنگ) To?(Ta?ng) چین(سالهای 620 تا 907 میلادی)به ژاپن آمد.چند نمونهای از این سازها که از راه ابریشم به ژاپن آمد در«شوء سوءئین»در«نارا»پایتخت باستانی ژاپن نگاهداری میشود.گفتهاند که این سازها که چهار تار دارد از«باختر»چین به ژاپن آمده،و این«باختر فراسوی چین»به احتمال زیاد ایران است.
تاریخچه ساز بیوا
پیداست که سازهای گوناگون ایرانی و نغمههای ساخته استادان موسیقی،و همراه آن نیز شعر فارسی،به چین رفته بود و در پهنهء آن سرزمین رواج گرفته.در ختاینامه(چاپشده به کوشش ایرج افشار،مرکز اسناد فرهنگی آسیا،1357)که شرح مشاهدات سید علی اکبر ختائی معاصر شاه اسماعیل صفوی در سرزمین چین است و به سال 922 هـ.ق.فراهم آمده،مؤلف در باب یازدهم«در بیان خرابات و خراباتیان»در چین آورده است:«و در کوی خرابات معلّمخانه[ها]ست که اولاد اهل خرابات را که دختر بود سازندگی و خوانندگی تعلیم کنند،و اگر پسر بود بازیگری تعلیم کنند.
«و دیگر عجایب آنکه آن خراباتیان،خورشیدرویان پریزاد،خیلخیل سازها را در گردن حمایل کرده…و سازها را ساز کرده به خوانندگی حزین آواز کرده: جمله موسیقارزن،بربطسرای لحن داودی ازیشان جانفزای برکشیده آن بتان یک سر سماع عقل جان را کرده،جان تن را،وداع» (ص 129). در کتاب ارزندهء ریوایچیها هایاشی Rioichiro Hayashi بهنام شیلکو رودو( Shilko Ro?do? یا راه ابریشم( Silk Road ) به ژاپنی؛چاپ توکیو،1962)نیز تصویری از بیوای پنجتار که در گنجینهء شوء سوءئین نگاهداری میشود امده است(مقابل صفحهء 168 آن کتاب).همنجا تصویری از مجسمهء سفالی که از گروه نوازندگان دورهء توء(-تهآنگ)در چین یافت شده آمده که در میان آنها دو بربطنواز که سازهای خود را در دست دارند نشستهاند و مینوازند.هایاشی نیز بر اینست که این ساز از ایران آمده است.
داستان و علت نام گذاری این ساز
چنانکه در شرح بر مقاله«ژاپن در چشم صحافباشی»(زیرنویس 32)یاد شد،سه چیز در ژاپن«بیوا»نام دارد:یکیهمان بربط چهر یا پنج تار است؛دومدریاچه های در شمال شرقی کیوتو در ایالت شیگا،و سوممیوهای که مانند گلابی جنگلی خودمان است و در ماه آغاز تابستان میرسد.این هر سه به شکل گلابی است.و دانسته نیست که آیا نام آنها از هم گرفته شده،و اگر چنین است،کدام از دیگری.شاید هم دریاچهء بیوا را برای شباهت به گلابی چنین نام نهادهاند. ژاپنیها دربارهء همنامی این بزرگترین دریاچهء سرزمینشان با ساز«بیوا»افسانهای لطیف ساختهاند تا نمونهای از روح ایثار را به نوجوانان بیاموزد.داستان چنین است: «درویش بربطنواز خانهبدوشی ایالت شینانو( Shinano )را پیاده میپیمود.او درویشی نابینا بود.چون به روستائی میرسید،ساز خود را که به کول انداخته بود در دست میگرفت و نغمهای ساز میکرد.
خوشیش در این دنیا همین بود که روستائیان را که از خستگی کار کاشت و برداشت از پا افتاده بودند،با آوای سازش شاد کند. یک روز درویش بربطنواز تا دل کوهستانی آساهی رفت،و آنجا به دریاچه بزرگی رسید.عرق از پیشانی پاک کرد و کنار آب نیلگون دریاچه در سایهء خنک درختی نشست؛سازش را بر گرفت و شروع به نواختن و سرودن کرد.نغمه زیر و بم تار در کوه میپیچید و سپس در پهنه دریاچه محو میشد.ترانهای که خواند،بادی سرد و تند وزیدن گرفت و پیرموردی پیش او پدیدار شد. خوب،درویش؛خوب تار مینوازی.اگر نغمهای دیگر برایم بزنی،رازی گرانبها برایت خواهم گفت.»
درویش از بودن پیرمرد در آن جای دورافتاده کوهستان حیرت کرده بود،امّا ناخودآگاه زخمه بر تار زد و نواخت و نواخت تا هوا تاریک شد.پس پیرمرد از جا بلند شد و گفت:«درویش!حالا رازم را بشنو.من صورت اصلیم اژدهاست و نگاهبان این دریاچهام.فردا،شب شانزدهم ماه است، و من چنان توفانی برپا میکنم که دریاچه به طغیان میآید.پس بهتر است که تو هرچه زودتر از این کنار و ده نزدیک اینجا دور شوی و جان به سلامت ببری.امّا اگر این راز را به دیگر مردم بگوئی خودت خواهی مرد.» پیرمرد جادو به لحظهای بزرگ و بزرگتر شد و به صورت اژدهائی دمان با چشمهای آتشبار درآمد.آب دریاچه هم به طغیان آمد.
درویش از اثر نفس اژدها از هوش رفت.چند ساعتی دیگر که از سوز سرمای شب کوهستان به خود آمد،جز غریو باد که در کوه میپیچید و رفتهرفته بالا میگرفت،چیزی شنیده نمیشد. لرزه بر اندام درویش افتاده بود و دندانهایش از ترس به هم میخورد.برخاست و به راه افتاد و به کمک دستهای لرزان که بن علفها را چنگ میزد،در باریکه راه کوه پیش رفت. سپیده صبح داشت میدمید که درویش نابینا به دهکدهء دامنه کوه رسید.دودی که از دودکش خانههای ده به هوا میرفت و صدای خروسها که اینجا و انجا اواز میکردند،نشان از حرکت و زندگی میداد.
درویش با خودش گفت:آیا تقدیر اینست که این روستا را سیل نابود کند!اگر بیگفتن رازی که میدانم ازینجا بروم،همهء مردم ده میمیرند.
اگر هم این راز را فاش کنم،خودم خواهم مرد… چه باید بکنم؟بگویم یا نه؟درویش در غرقاب اندیشه فرورفت.نمیدانست چه بکند. ناگهان درویش پا به دویدن گذاشت.در دلش فریاد میکرد:«نمیخواهم بمیرم.میخواهم زنده بمانم.از مرگ بیزارم.»چنان تند میدوید که در راه باریک و سنگلاخ کوهستان پایش به یک پیکرهء سنگی جیزو(قدیس بودائی)گیر کرد و زمین خورد. دو بچه که زمین خوردن درویش را دیده بودند،بر او دل سوزاندند و به سویش دویدند. یکی از بچهها پشت درویش را مالید تا به حال بیاید،و بچهء دیگر پیالهای آب برایش آورد تا گلوئی تازه کند.
یکی از اهل روستا هم از راه رسید و گفت:«خیر باشد درویش!پیداست که خستهای!بیا به خانهء ما و کمی راحت کن،هرچند که چیزی نداریم که نیاز کنیم».دیگر مردم ده هم کمکم پیدایشان شد و همه گفتند:«بله،بله؛اینجا بمان و خوب خستگی در کن و برایمان بربط بزن.»هرکدام از مردم ده میخواست که او را به خانهء خودش ببرد.درویش در برابر این رفتار دهنشینان زبانش بند آمد و دستهایش که پیالهء آب را گرفته بود لرزیدن گرفت و بلند به گریه افتاد.با صدای گرفته و همراه با هقهق گریه گفت:«باید مرا ببخشید!چیزی نمانده است که صفت آدمی را گم کنم.عزیزان من!عجله کنید و بگریزید.دریاچهء میان کوه بزودی طغیان میکند و امشب سیل این دهکده را خواهد برد.زود بگریزید و بروید».
مردم روستا به شنیدن این حرف به جنب و جوش افتادند.به سفارش ریشسفیدها،مردهای ده آذوقه و اثاثشان را به بالاخانهها بردند و زنها هم برای چند روز نان و خوراک آماده کردند تا همراه ببرند.دیر نکشید که بارانی سیلآسا گرفت.مردم به زنها و پیرها کمک کردند و همه رفتند و تا تاریک نشده بود در جای محفوظی پناه گرفتند. همان دم صدای باران و باد کوه را به لرزه انداخت و سیلی با خروش و غرش سهمگین روستا را در خود گرفت.سیل تختهسنگهای بزرگ را چون بازیچهای میبرد و به هرجا میکوفت. امّا مردم ده که به بلندیها رفته بودند آسیبی ندیدند،و چون توفان گذشت و سیل نشست به روستاشان باز آمدند و درویش را که تنها مانده بود در میان گرفتند.
همه از دلوجان سپاسگزارش بودند که از اژدها بیم نیاورده و آنها را از مرگ رهانده بود.در همان هنگام بادی از یک سو وزید و ابری سیاه همراه آورد،و چنان غرّشی از کوه برآمد که همه از ترس فریادی زدند و بر زمین افتادند. چون به خود آمدند،درویش را آنجا ندیدند؛«درویش کجا رفت!همینجا کنار من بود درویش! درویش!»«پس غرّشی که شنیدیم از اژدها بود!»پیرمردی از روستائیان شتابان راه بالای کوه را در پیش گرفت و همه در پی او دویدند.«کجا میروی پیرمرد؟کجا؟»«میروم به دریاچه!باید درویش را نجات داد!»امّا روستائیان که نفسزنان و افتان و خیزان به کنار دریاچه رسیدند،پیرمرد را آنجا ندیدند،و فقط ساز او،«بیوا»(بربط)،روی آب دریاچه شناور بود.مردم روستا زانوهاشان از غم دو تا شد.نشستند و تلخ گریستند.از آنروز این دریاچه را«بیوا-ایکه»یا دریاچه «بیوا»(بربط)میخوانند.
ساختمان ساز Biowa
ساز بیوا ، لوت ژاپنی با دسته كوتاه است كه با بدنه ظريف و گلابي شكل مشخص میشود. این ساز داراي پشتی كم عمق و گرد و سيمهای ابريشمی (معمولاً چهار يا پنج) است كه به گوشي های عرضی باريكی متصل هستند. اين ساز با يک زخمه گود شكل بزرگ به نام باچي نواخته می شود. سيمها در فواصل چهارم كوك می شوند و ملودي روی بالاترين سيم از نظر زير و بمی نواخته میشود.ساز بیوا ممكن است به عنوان ساز همراه انواع مختلف روايت كردن مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان بخشی از گروه موسيقی گاگاكو (موسيقي درباري-gagaku) يا به عنوان يك ساز تكنوازي.ساز بیوا مرتبط با پايپا يك ساز چيني است كه در اواخر قرن هفتم در ژاپن معرفی شد.
انواع ساز بیوا
در طي قرنها چندين نوع از این ساز بوجود آمد، كه هر نوع زخمهاي در اندازهاي معين، به منظوری خاص، يك تكنيك عملكردی منحصربهفرد و تعداد متفاوتي از سيمها و فرتها داشتهاند. در ميان انواع اصلي اين ساز گاكوبیوا است كه در موسيقي درباري استفاده شود، موسوبیوا توسط راهبان بودايی براي سرودهای هندی استفاده می شد، هيكه بیوا برای داستانهاي از هيكه مونوگاتوری چيكوزنبيوا تركيبی از انواع روايی و ساتسوموبیوا براي داستانهاي روايي سامورایی استفاده ميشود.بیوا يك نوع لوت ژاپني با دسته (گردن) كوتاه و داراي پرده است. اين ساز اغلب در داستانهاي روايي استفاده ميشود. در شينتو (Shinto)- يكي از آیينهاي باستاني ژاپني – ساز منتخب بنتن (Benten) خداي موسيقي، فصاحت، شعر و آموزش است.
منشاء اين ساز به ساز چيني پايپا (pipa) بر میگردد. اين ساز در دو فرم وارد ژاپن شد. از آن زمان تعدا انواع بیوا بيشتر از چهار برابر شدهاند. اصناف مختلفي از نوازندگان بیوا حمايت كردند بويژه بیوا هوشي (biwa hoshi) كه به رشد و پيشرفت موسيقی بیوا در طی صدها سال كمك كرد. اجراهای نوازندگان بیوا هوشي با اجراهای ساير نوازندگان چندين سال قبل از هيكيوكو (heikyoko) هم پوشانی داشت كه اين امر تا امروز نيز همچنان ادامه دارد. اين همپوشانی منجر به تكامل این ساز و استفاده از آن گرديد و اين ساز را به يكی از محبوبترين و رايجترین سازها در ژاپن بدل كرد.
بيشتر از 7نوع بيوا وجود دارد كه بر اساس تعداد سيمها، صداي توليدي آنها، نوع زخمه و نوع استفاده از آنها طبقهبندي ميشوند. با توجه به اينكه بيوا قابليت نواختن كوك تعادلي را ندارد، زير و بم نتهای این ساز به صورت بداهه مشخص میشود.
گاگاكو- بيوا (Gagaku Biwa) ؛
بيوايی بزرگ و سنگين با چهار سيم و چهار پرده كه انحصاراً براي گاگاكو (يک از سبک های موسيقی درباری كهن ژاپنی) استفاده ميشد. اين نوع بيوا، Ichikotsuchō و Hyōjō متمايزي توليد ميكند. زخمه اين نوع بيوا كوچک و نازک، غالباً گرد و از مواد سختي همانند چوب شمشاد يا عاج ساخته ميشود. همراه با نواختن اين ساز آوازي خوانده نميشود. همانند هيكا بيوا (heika biwa)، در هنگام نواختن، اين ساز همانند گيتار روي سمت كنار نگه داشته ميشود. در سبک موسيقی گاگاكو اين ساز گاكو-بيوا ناميده میشود.
گوگن- بيوا (Gogen Biwa) ؛
اين نوع ساز بيوا در نقاشی هاي اركسترهای درباری ديده ميشود و در سبک موسيقی گاگاكو استفاده ميشود. با اين وجود در اواخر قرن دهم با اصلاحات و استانداردسازيهاي انجام شده در موسيقی درباری، استفاده از آن در اين سبی موسيقی منسوخ شد. تصور می شود كه سنتهای اجرايی اين ساز تا اواخر قرن دهم و يازدهم منسوخ شده باشد. استفاده از اين نوع بيوا در اركسترهاي درباری چين نيز منسوخ شده است. اخيراً اين نوع بيوا همانند كوگو هارپ (Kugo harp)- نوعی چنگ چينی- برای اجراهای تاريخی و بازسازی های تاريخی احيا شده است. البته اين نوع بيوا نبايد با انواع ديگر بيوای پنج سيمه مدرن، همانند بيوای چيكوزن (Chikuzen) اشتباه شود.
موسو- بيوا (Moso-Biwa) ؛
يك نوع بيوا با چهار سيم كه براي نواختن مانترا (سرودها) و آوازهاي بودايي استفاده ميشود. اين نوع بيوا از نظر شكل شبيه بيواي چيكوزن است ولي بدنه باريكتري دارد. زخمههاي اين ساز از نظر اندازه و جنس متنوعند. نوع چهار پردهاي آن روي E، B، E، A و نوع پنج پرده آن روي B، e، f♯ كوك ميشود. نوع شش پرده روي B♭, E♭, B♭ و b♭ كوك ميشوند.
هيكه- بيوا (Heike-Biwa) ؛
نوعي از بيوا با چهار سيم و پنج پرده كه براي نواختن هيكه مونوگاتاري (Heike Monogatari)- نوعي داستان و موسيقي اپيك ژاپني، استفاده ميشود. زخمه اين نوع بيوا كمي بزرگتر از گاگاكو-بيوا است ولي خود ساز در قياس با بيواي چيكوزن كوچكتر است. اين ساز در اصل توسط نوازندگان دوره گرد بيوا مورد استفاده قرار ميگرفت و به دليل اندازه كوچك، اين ساز براي نواختنIndoor مناسب است و جابه جايي آن راحت است. كوك اين ساز A، c، e، a يا A، c-sharp،e ، a میباشد.
ساتسوما – بيوا (Satsuma-Biwa) ؛
نوعي از ساز بیوا با چهار سيم و چهار پرده كه در دوران ادو (Edo)- دوران پيشامدرن ژاپن در ايالت ساتسوما (امروزه كاگوشيما- Kagoshima) توسط شيمازو نيس شينساری (Shimazu Nisshinsai) محبوبيت پيدا كرد. بيواهاي مدرن كه در آهنگسازيهاي معاصر استفاده ميشوند اغلب داراي پنج پرده يا بيشتر و برخي سيم چهارم دوبل هستند. پردههاي بيواي ساتسوما چهار سانتيمتر بالاتر از گردن قرار ميگيرند كه اجازه بالاتر رفتن چند گام نتها را ميدهد، كه هر يك ساواري (Sawari)- كيفيت و رنگ صداي خاص يا واخوان وز وز (buzzing drone) – خاص خودشان را دارند. زخمه اين ساز از چوب شمشاد ساخته شده و پهنتر از زخمه ساير بيواها و عرض آن به 25 سانتيمتر يا بيشتر ميرسد.
اندازه و ساختار زخمه روي صداي ساز تأثير ميگذارد چرا كه اغلب در هنگام نواختن توسط زخمه، به بدنه ضربه زده ميشود. بطور سنتي ساتسوما- بيوا از چوب توت ژاپني ساخته ميشود هرچند چوبهاي سخت ديگر همانند نارون قرمز ژاپني نيز در ساخت اين ساز مورد استفاده قرار ميگيرند. با توجه به رشد كند توت ژاپني، چوب لازم در ساخت اين ساز بايد از يك درخت با حداقل 120 سال عمر برداشته شود و قبل از شروع استفاده در ساخت اين ساز به مدت 10 سال خشك شود. سيمهاي اين نوع ساز بيوا از ابریشم تابيده شده ساخته شده اند.
كوك اين ساز براي بيواي سنتي A، E، A، B و براي آهنگسازي مدرن G، G، c، g يا G، G، d، g است كه البته اين كوكها تنها مثالهايي از برخي كوكهاي استفاده شده روي اين ساز براي همخواني داشتن با صداي نوازنده است. سيمهاي اول و دوم عموماً روي نت يكساني كوك ميشوند كه سيم چهارم (يا سيم چهارم دوبل) يك اكتاو بالاتر كوك ميشود. معروفترين نوازنده ساتسوما – بيوا در قرن بيستم، تسوروتا كينشي (Tsuruta Kinshi) است كه نسخه خودش از اين ساز را ساخت و اين ساز را تسوروتا- بيوا (tsuruta – biwa) ناميد.
اين نوع بيوا اغلب داراي پنج سيم (اگرچه اساساً اين ساز 4 سيمه است چرا كه سيم پنجم يكي از سيمهاي چهارم دوبل است كه هميشه با هم نواخته مي شوند) و پنج پرده يا بيشتر است و ساختار گوشي ها (tuning head) و پردهها كمي متفاوت است. اويدا جونكو و تاناكا يوكيو دو تن از شاگردان تسوروتا كينشي، سنت ساتسوما بيواي مدرن را ادامه دادند.
قطعات Boethius و Nuove Musiche per Biwa كه توسط كارول فورليوسي (Carol Forlivesi) هر دو براي اجرا با مدل ساتسوماي بيوا كه توسط تسوروتا كينشي (Tsuruta Kinshi) و يوكيو تاناكا (Yukio Tanaka) طراحي شدهاند. اين قطعات تفاوت اساسي از زبانهاي آهنگسازي كه معمولاً براي چنين سازي بكار گرفته ميشوند، دارند. همچنين با توجه به استفاده از سطح مهارت هنري استفاده شده در اين قطعات خاص، آهنگساز در پي نوسازي (تجديد) مشخصههاي اكوستيك و زيباييشناختي بيوا بوده كه اين امر قابليتهاي برجسته مشخصههاي صوتي اين ساز همانند اتكها (attacks) و رزونانس (تشديد يا طنين)، تمپو (نه تنها به صورت كروماتيكي بلكه از نظر همذاتپنداری)، آكوردها، بالانس و ديالوگ (با استفاده نادر دو بوا در Nuove Musiche per Biwa)، ديناميك و رنگ صدا را آشكار ميسازد.
بيوای چيكوزن (Chikuzen Biwa) ؛
يك نوع بیوا با چهار سيم و چهار پرده يا پنج سيم و پنج پرده كه در دوره ميجي (Meiji) توسط تچي بانا ساتو سادا (Tachibana Satosada) محبوب شد. بسياري از اجراهاي معاصر از نسخه پنج سيمه اين ساز استفاده كردهاند. زخمه اين ساز بسيار كوچكتر از ساتسوما-بيوا است كه معمولاً 13 سانتيمتر عرض دارد و البته اندازه، شكل و وزن آن بستگي به مرد يا زن بودن نوازنده دارد. زخمه معمولاً از جنس چوب بلسان بنفش (rosewood) است كه براي پلاك كردن سيمها نوك آن از جنس چوب شمشاد يا عاج است. خود ساز نيز از نظر اندازه بستگي به نوازنده ساز دارد. نوازندگان مرد از بيواهايي كه كه كمي عريض تر و/يا بلندتر از بيواهايي هستند كه توسط نوازندگان زن يا کودکان استفاده ميشوند.
هرگز در حين نواختن به بدنه ساز ضربه زده نميشود و ساز پنج سيمه به صورت عمودي نگه داشته ميشود، در حاليكه ساز چهار سيمه در حين نواختن كنار بدن نگه داشته ميشود. ساز هماهنگ با گام خواننده كوك ميشود. يكي از مثالهاي كوك بيواي چهار سيمه B، e، f♯ و b و ساز پنج سيمه ميتواند روي C، G، C، d و g كوك شود. در نسخههاي پنج سيمه، اولين و سومين سيم روي نت يكساني كوك ميشوند، دومين سيم …، پنجمين سيم يك اكتاو بالاتر از سيم دوم و چهارمين سيم يك گام زير از پنجمين سيم. بنابراين كوك ذكر شده قبلي ميتواند كوك پائين روي B♭،F، B♭،cوd كوك شود.
نيشيكي-بيوا (Nishiki-Biwa) ؛
نوعي بیوای مدرن با پنج سيم و پنج پرده است كه توسط سوئيتو كينجو (Suito Kinjo) محبوبيت پيدا كرد. زخمه اين بيوا با زخمه ساتسوما بيوا يكسان است. نيشيكي بيوا روي C، G، c، g،g كوك ميشود.بیوا يک لوت كوردوفون زخمهاي از ژاپن است. چندين نوع بيوا هر يك با زمينه و رپرتوار اجتماعي خودش در طي 1300 سال تكامل يافت، كه تصويري از اين ساز كه در اينجا نمايش داده شده است چيكوزن بيوا است. چيكوزن يك ايالت شمالي تاريخي در كيوشو جنوبيترين جزيره ژاپن. نواختن بيوا تاريخچهاي طولاني در كيوشو دارد و براي قرنها هنر در این شهر مورد توجه بوده است.
چيكوزن بيوا توسط نوازنده روي سطح زمين در موقعیت سيزا، يعني روي زانوها و در حالتي كه پاها روي هم تا شدهاند نواخته ميشود كه لبه گرد رزنيتور روي ران نوازنده قرار ميگيرد و انتهاي جعبه گوشي ساز به سمت چپ در زاويه 45 درجه از خط قائم قرار داده ميشود، صفحه صداي بيوا به سمت جلو قرار ميگيرد. در دست راست نوازنده باچي (زخمه) نگه داشته ميشود، نوك رو به سمت بالا براي كندن سيمهاي نزديك نگه دارنده سيمها استفاده ميشوند. دست چپ نوازنده براي ثابت نگه داشتن ساز با انگشت شست كه در عقب دسته حلقه ميشود و براي فشردن سيمها عمدتاً با انگشت اشاره ولي گاهي اوقات از انگشت مياني نيز كمك گرفته ميشود. سيمها مستقيماً در مقابل پردهها فشرده نميشوند بلكه در ميان پردهها فشرده مي شوند و با كنترل ميزان فشار نوازنده ميتواند به محدودهاي از زير و بميها و انعكاسات دست پیدا کند.
چهار سيم اين ساز كه با كوك شاميسون تنظيم ميشوند هونچوشي: تقريباً B3-E4-B4-B4. موسيقي چيكوزن بيوا يك موسيقي روايي است كه كه بيشتر به موسيقي شاميسن روايي مرتبط است. نوازنده در حين نواختن بيوا ميخواند و بخش اينسترومنتال از نظر ساختار مدولار است كه در آن تعداد زيادي نت شنیده میشود.
دانلود صدای زیبای ساز بیوا